عقیله العرب زینب کبری
اي برادرم بيا آخرِ عمرِ زينبه
ذكرِ تو يه عمريه هر روز و شب روي لبه
هديههاي زينبت، موي سفيد و چشمِ تار
بيا مهموني داداش كه هديههام مرتبه
داداش حسين ـ بيا بيا (4)
يوسف كرب و بلا يعقوب چشم به رات منم
يا حسين خوب ميدوني يه عمري مبتلات منم
من چشام سو نداره، چون شده نذرِ گريههات
تو خودت حرفي بزن خواهرِ با وفات منم
داداش حسين ـ بيا بيا (4)
ذكرِ تو يه عمريه هر روز و شب روي لبه
هديههاي زينبت، موي سفيد و چشمِ تار
بيا مهموني داداش كه هديههام مرتبه
داداش حسين ـ بيا بيا (4)
يوسف كرب و بلا يعقوب چشم به رات منم
يا حسين خوب ميدوني يه عمري مبتلات منم
من چشام سو نداره، چون شده نذرِ گريههات
تو خودت حرفي بزن خواهرِ با وفات منم
داداش حسين ـ بيا بيا (4)
شاعر:حسن فطرس
+ نوشته شده در یکشنبه ششم تیر ۱۳۸۹ ساعت 13:22 توسط علیرضا نژادحسین
|
مي پرم بابال او تا انتها . . .